زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
تـنـهـا مـیـان خـانه با حـالی خـرابم خونین جگر از زهر کین در التهابم دردی تـمام پـیـکـرم در بر گـرفـتـه میپـیچـم و مینـالم و در اضطرابم بر روی خاک افتاده و مینالم از درد منهم چو جـد اطهـر خود بـوتـرابم زهری که مأمون داده آتش بر دلم زد سوزد دل و لب تشنۀ یک جرعه آبم دور از مدینه در غریبی میدهم جان سوی جنان بییار و یـاور در شتابم دلتنگ خویشانم در این وادی غربت نام جـوادم این زمـان باشد خـطـابم سر را به روی زانوی او میگذارم او الـتـیـامی هـست بر قـلـب کـبـابم هستم رضا یعنی که راضی بر قضایم در راه حق گـشـته شهـادت انتخـابم شکـر خدا مینوشم از جام شهـادت سرمست وصل از لذت این شرب نابم وا میگـذارم بـر خـدا خـصم پـلـیدم در انــتـظـار وعــدۀ روز حـســابـم |